ویژگی های خاص کوروش بزرگ
 
درباره وبلاگ


" بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارید تا اجزای بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد. " ((کوروش بزرگ))
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
سرزمین عشق ایران




 

در میان پادشاهان ایران زمین بدون تامل می توان گفت کوروش کبیر بزرگترین و نیک نام ترین پادشاهی است که ایرانیان به خود دیده اند اما حسن شهرت کوروش تنها به محدوده مرزهای ایران محدود نیست و به جرات میتوان گفت کوروش یکی از مشهورترین و خوش نام ترین پادشاهان دوره های گذشته در میان تمام ملل است. عده ای کوروش،اسکندر، قیصر و ژولیوس سزار را بزرگترین حاکمان کل تاریخ لقب داده اند.

برای کشف علت بزرگی کوروش دو ویژگی مهم را بر شمرده اند:

1-    تمجید فراوان پیغمبران بنی اسراییل و تکرار فراوان نام او در کتب "عهد عتیق"

2-    بنیان نهادن دولتی که از حیث وسعت تا آن زمان سابقه نداشته است.

اما مرحوم پیرنیا صرف همین دو ویژگی را برای جاودان ماندن نام کورو کافی نمی داند و از علل دیگری هم در کنار این دلایل نام برد. او در کتاب سترگ خود، ایران باستان، این دلایل را این گونه شرح داده است : اگر قدری دقیق شویم روشن است که شئون کوروش از جهانگیری های ا نیست زیرا پیش از او هم مصر و بابل و آشور پادشاهانی عظیم الشان و جهانگیرانی نامی داشتند و آشور، زمانی حکمران تمام آسیای غربی و مصر بود. اگرچه وسعت ممالک او به وسعت ایران این زمان نمی رسید. شئون کوروش از طرز سلوک و رفتاری است که در مشرق قدیم برای اولین دفعه پدید آورد و سیاست ظالمانه و نابودکننده پادشاهان سابق را به خصوص سلاطین آشور را به سیاست رأفت و مدارا تبدیل کرد. برای نمونه آشور بانی پال (یکی از پادشاهان آشور) که پس از تسخیر عیلام نوشته شده است. به خاطر می آوریم ، حال آن که چنین کتیبه هایی به مضامین دیگر زیاد است : ((خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماماً به آشور کشیدم و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمامی عرض آن جاروب کردم.من این مملکت را از عبور حشم و گوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی نصیب ساختم، به درندگان و مارها و جانوران کویر و آهوان اجازه دادم که آن را فرو گیرند .))

در کتیبه های دیگر، خود پادشاهان آشور می بالند به این که هزاران زبان از مغلوبان کشیدند، فلان قدر تل از سرهای بریده بلند کردند و چنان فلاکت مملکت را زیر و زبر کردند که صدای حیوانی هم در آن جا شنیده نمی شود. پادشاهان آشور اطفال اسرا را در آتش می سوزانند، خود اسرا را به دست خود کور می کنند و این کار را عبادتی نسبت به خدایان خود می دانند.

سالم ماندن پادشاه مغلوب پس ا زاین که اسیرشد، واقعه ای است فوق العاده، زیرا عادت چنین است که باید خود را با کسان و همراهانش کشت.رفتار پادشاهان بابل و مصر هم با تفاوت هایی چنین بود. اگر این درندگی مظالم را با رفتار کوروش چنان که از مدارک و اسناد صحیحه و نوشته های مورخان عهد قدیم استنباط میشود، مقایسه کنیم، تفاوت هایی بین دو نوع سلوک می یابیم.پادشاهان و شاهزادگان مغلوب کشته  نمی شوند، این که سهل است، از خواص و ملتزمان کوروش و دوست او میشوند مانند: کرزوس و تیگران. در شهرهای مسخر کشتار نمی شود. مقدسات ملل محفوظ و محترم می ماند. کوروش در بیانیه ها و فرامین خود از مقدسات ملل با احترام و تکریم اسم می برد، آن چه را که از ملل مغلوبه ربوده اند پس می دهد و از جمله موافق تورات پنج هزار و چهارصد ظرف طلا و نقره به بنی اسراییل رد میکند. معابد مغلوبه را می سازد و می آراید مانند: معابد اساهیل و ازیدا در بابل و امر به بنای معبد بزرگی در بیت المقدس.

پس از کشته شدن "بلتشصر" پسر پادشاه بابل، به حکم کوروش دربار پارس و تمام قشون ایران عزادار می شوند. در لیدیه کوروش یک والی از خود لیدی ها معرفی می کند.

شهر "صیدا" که به دست بخت النصر پست و ذلیل شده بوده،به دست کوروش بلند و دارای پادشاهی از خود می شود.

این گونه رفتار کوروش معلوم است که ناشی از اخلاق او بوده ولی خود این اخلاق تماماً از صفات شخصی یا فردی ناشی نیست بلکه باید گفت عقاید ایرانیان قدیم نفوذی در این نوع رفتار و کردار داشته، چنان که در جای خود این نکته روشن تر خواهد بود.راست است که دو نفر از شاهان هخامنشی ، کمبوجیه و اردشیرسوم را مورخان قدیم خیلی بد توصیف کرده اند،ولی این هم مسلم است که این دو نفر در اقلیت واقع شده اند.بالحاصل قضاوتی که درباره کوروش نظربه اسناد و مدارک و نوشته های مورخان عهد قدیم میتوان کرد، این است: (( او سرداری بود ماهر و سائسی بزرگ . او لیاقت خود را از حیث سرداری در جنگ با کرزوس نمود، زیرا موقع را تشخیص داده با سرعتی حیرت آور در بحبوحه زمستان تا قلب لیدیه تا خت و به دشمن مجال نداد از نو قوت گیرد.برگردانید دجله هم از کارهای فوق العاده است، زیرا دلالت میکند براین که مظک و ترتیب و اطلاعات نظامی در قشون کوروش استوار بوده.او اراده ای داشت قوی و عزمی راسخ حزمش کمتر از عزمش نبود، چون به عقل بیشتر متوسل می شد تا به شمشیر، تاکیفیات تسخیر سازد و بابل شاهد این معنی است.

سلوک کوروش با مردمان مغلوب دوره نوینی در تاریخ مشرق گشود که تا آمدن اسکندر به ایران امتداد یافته و آن را از دوره های پیش تمیز داد.))

بعضی مصنفان یونانی هم او را ستوده اند مثلاً آشیل ادیب و شاعر معروف یونانی در تراژدی خود موسوم به "پارسی ها" گوید: ((کوروش که یا فانی سعادتمندبود، به تبعه خود آرامش بخشید...خدایان او را دوست می داشتند، زیرا عقلی بود سرشار...)).

از تمجیدات "کزنفون"چیزی گفته می شود که فقط این عبارت او را می گوییم: (( او توانست دل های مردمان و ملل را طوری روبه خود کند که همه می خواستند جز اراده تو چیزی بر آن ها حکومت نکند .))

از جهانگیران عهد قدیم اسکندر برای کوروش، بزرگی نام او، احترامی مخصوص داشت.مورخان عهد جدید  به اتفاق او را یک قائد تاریخی و شاهی بزرگ دانسته اند و هر یک درباره او تقریبا در زمینه هایی که گذشت به تمجیداتی قائل شده اند. 

فقط کنت گوبی در تمجیدات این شاه بزرگ غلو کرده،چنان که گفته:(( اوهیچگاه نظیرخود را در این عالم نداشته... این یک مسیح بود و مردی که درباره اش تقدیر مقرر داشته بود  باید برتر از دیگران باشد.))

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 16:15 ::  نويسنده : پریسا